درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟
دنیا شوخی می کند
با آدم.
بازی اش گرفته.
نمی دانم حالا که می خواهد بگیرد،
چرا می دهد؟!
چگونه می شود دل نبست آخر؟
جراتش را ندارم بگویم
نفرینی در کار نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر