درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟
در عطر شب غوطه ور شو.
سکوت را لمس کن
و لذت بی پایانش را نفس بکش.
گویی مرگ است
که در سراپرده می خزد.
اما نه
جاودانگی ست.
در هجای نام من و تو.
که زندگانیم
در مهمانی مرگ.
هنوز زندگانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر