درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟
آری
نیک می دانم که آدمی تنهاست.
تردیدی نیست که همگان
.قائم به خویشتن خویشیم.
.همین و بس
آیا در غربت مرگ،
جانی هست که همراه جانمان باشد؟
نیک می دانم که هرگز.
دلتنگ خویشتنم.
دلتنگ رهايي.
آشکارا رنج غریب آدمی را
انکار می کنم
هر چند
غرق این غربتم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر