۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعه

فصل نبرد

زمستان از راه رسیده بود. 
سرما سوت می کشید 
رودها از سرما مرده بودند. 
حتی آبشارها هم 
حرفی برای گفتن نداشتند. 
برف می بارید. 
بی وقفه 
مدام.
سرما شعر می‌نوشت. 
این 
مشق تازه ی 
پرنده ی کوچک جنگل بود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر