۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبه

آواز گذشته

باران می بارد؛ 
چشم هایم را می بندم.
به روبروی خیالی ام 
خیره می شوم. 
روشنایی کوچکی 
از شکاف در 
به بیرون می خزد
تو همراه باران  
 از راه می رسی
همیشه 
 بوی آسمان می دادی.
پرواز را از من نگیر.
کمی بیا! 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر