چند روز است که برای رسیدن به محل کارم، به جای عبور از خیابان و پلکان اصلی باغ، از میان درخت ها و علف ها می گذرم. مسافتی حدود1000 متر، قدم زدن بین درختان نارنج ، لیمو و کلی درخت های دیگر و دیدار هر روز با گل یخ، قابل وصف نیست. فقط می شود گفت دنیا یک جور دیگر می شود. وقتی به اتاقم می رسد، کفش ها و لنگه های شلوارم خیس و حتی کمی گِلی است. ولی من این را دوست دارم. بوی علف ، باران ، بهار نارنج و خاک می دهم.
جیرجیرکی خشکیده که از تابستان، برشاخه ی درخت مانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر