درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟
درودزمان كش مي آيد و عقربه هايش را به زمين مي بخشد . زمين در اين كشاكش روزگار از خجالت آب مي شود و دريا متولد مي گردد . باد زيركانه مي خندد و از پل اتفاقات عبور مي كند . هيچ اتفاقي نمي افتد
ثانیه ها، روزها و سال ها، خود حادثه اند. آدمی درگیر زمان است.
گاه دير مي أييمثل پروانه ايكه در پيلهبا خيالات گلبازي مي كندگاه دير مي آييمثل سرنوشتيكه اگر قدري زودتر مي آمداكنونسرنوشتم چنين نبود
درود
پاسخحذفزمان كش مي آيد و عقربه هايش را به زمين مي بخشد . زمين در اين كشاكش روزگار از خجالت آب مي شود و دريا متولد مي گردد . باد زيركانه مي خندد و از پل اتفاقات عبور مي كند . هيچ اتفاقي نمي افتد
ثانیه ها، روزها و سال ها، خود حادثه اند. آدمی درگیر زمان است.
حذف
حذفگاه دير مي أيي
مثل پروانه اي
كه در پيله
با خيالات گل
بازي مي كند
گاه دير مي آيي
مثل سرنوشتي
كه اگر قدري زودتر مي آمد
اكنون
سرنوشتم چنين نبود