درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟
ما جامانده از عشق
همچون مردگان
مردگانی که راه می روند.
و نفس می کشند.
هیچ رویایی
اندوه چشمان ما را
نمی بلعد
ما رویایی نداریم.
همچون مردگان که
دیگر رویا نمی بینند.
آواره در بیابان ها
در احاطه ی شیاطین
...
در اشک هایم عرق خواهم شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر