آدم،
دلتنگ می شود.
دلش تنگ می شود.
بعد به این فکر می افتد
که برود
برای خودش
خاطره درست کند
آدم است دیگر
ار سنگفرش کف خیابان هم
برای خودش خاطره می سازد.
خاطراتی که
از آن خیالات خودش باشد.
درباره : بعد از هزار سال، سرانجام از پیله درآمدم. پروانه ای شده ام با بال های آبی زیبا در دشت جنون. پروازم را زیر باران می بینی؟