۱۴۰۱ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

هیچ کجا

باد می وزد 

باد 

هو هویی عجیب به راه انداخته است. 

شبیه زمستان های کودکی. 

کاش بارانی درمی گرفت 

و آب تمام کوچه ها را پر می کرد. 

باد آسمان را روی سرش گذاشته است. 

چه بی پرواست. 

می رود 

می آید

آخر

دلم می خواست همراهش می شدم.

می رفتم

اندکی هم اگر می رفتم کافی بود، 

سفر با باد

به ناکجا‌

آخر،

با مای بسته کجا می توان رفت؟! 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر