۱۳۹۷ شهریور ۱۷, شنبه

دست من کوتاه تر بود

. کاش می توانستم پیشانی اش را که از عرق خیس شده بود، پاک کنم. 
 جنگ لعنتی، هر دو دستش رو قورت داده بود. سالن پر از مرد بود . 
اما انگار فقط لباس مردانه پوشیده بودند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر