۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبه

برای سرزمین مادرمرده ام

به محتویات سرخرنگ لیوان خیره می شوم.
کاش هشیار نبودم. 
نه! 
خواب نه! 
حافظ باز می کنم.
یکبار
سه بار
ده بار.
جواب نمی دهد.
برای من امشب جشنی درکار نبوده است.
خون دلم می خورم.
حافظ جواب سر بالا می دهد.
و این بیت حزین لاهیجی پیش چشم هایم رژه می رود:
آواز تیشه امشب از بیستون نیامد
گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
کاش هر دو برادر در خواب شیرین باشند.😔

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر