۱۴۰۳ شهریور ۳۱, شنبه

.

خواب ها

خواب ها از من عبور می کنند

و من گمان می کنم که آنها 

از من گریزانند. 

در اعماق تنهایی، 

حرکت قطارها در شب

سکوت غمبار شب را می شکند

گویی که آنها

تنها عابران تاریکی هستند.

در پیشگاه سکوت زانو می زنم

و گرامی اش می دارم


اگر نبود،

ما چه می کردیم،

شب 

و سکوت

آخرین پناهگاه است.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر