۱۳۹۹ اسفند ۸, جمعه

نقدی بر آن لحظه ی عبوس

 واژه هایم در حلقه ی ماه گیر افتاده اند.‌

ماه!

صورت غمزده ات! 

و آه! 

که  گلوی من بغض شد. 

بوسه ای که  در لب هایم گم شد.

گریستم.

از ترس خیالی که مرا احاطه کرده بود.

همچون  عروسکی که لبهایش را

کودکی گستاخ

خط خطی کرده است..

و چشم هایش را بیرون آورده است.

دنیا بر مدار مدارا نیست. 

چقدر تاب می آورم؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر