۱۴۰۰ بهمن ۸, جمعه

مرده بدم زنده شدم

جانم عریان است

در پیشگاه خیالت

آنسان که قطره بارانی

برگلبرگی نشسته است

در دنیای بی خویشتنی

خویشتنم را 

به آب می سپارم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر