۱۴۰۴ مهر ۱, سه‌شنبه

در هوای پرواز

 سرانجام باران بر چشممان قدم گذاشت. 

آری، زمانش رسیده بود.

کاش آنگونه شوم که در میان آوازش

دوباره در پاییز محو شوم.

من به شیدایی می اندیشم.    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر