۱۳۹۷ خرداد ۱۶, چهارشنبه

انگار دیر بود.

هنوز دستانم خالی بود. 
امیدوار بودم که او نباشد. 
صدایی به گوش می رسید. 
نمی خواستم‌ 
لحظه های بی رنگ را ببیند. 
کاش کمی زودتر گل‌ها را کاشته بودم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر