۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

پرسه های سپیده دم

در من واژه مرده است. 
 مثل قاصدکی هستم اکنون
اما آرزوهای خویش را 
بر دوش می کشم.
و هر بهار
دوباره سرمی کشم.
در میان باغ می دوم
و خود را 
در عطر بهارهای نارنج
 گم می کنم. 
به هیچ کجا می رسم.
دیگر زمان
 حرفی برای گفتن ندارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر